loading...
پایگاه سرگرمی زیتون
زیتون بازدید : 330 یکشنبه 26 آذر 1391 نظرات (0)

خاطرات بامزه


چند روز پیش تولدم بود، جشن گرفته بودیم. دختر خواهرم 4 سالشه، گفت دایی می خوام به مناسبت تولدت برات شعر بخونم. این شعر تقدیم به تو.
گفتم بخون دایی. قیافه من در اون لحظه: ^_^
گفت:
سلام سلام عزیزم / گوساله تمیزم
دمبت سفید و آبی / پشکل نریز رو قالی

اعتراف می کنم بچه که بودم زنگ خونه ها رو می زدیم در می رفتیم، یه روز اشتباهی زنگ خونه خودمون رو زدم و در رفتم!

یه بار خواستگار اومده بود خونه مون. مامانم بهم گفت بیا بشین تا ببینندت. من هم اومدم تو اتاق، می خواستم بگم سلام، هول شدم با صدای بلند گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم!

اعتراف می کنم بچه که بودم فکر می کردم اگر شیر کاکائو بریزم زمین بخار می شه بارون شیر کاکائو میاد!


بچه که بودم همیشه دلم می خواست یه جوری داداشم رو سر به نیست کنم! رفتم بقالی مرگ موش بگیرم، آقاهه که می دونست چه فسقل مشنگیم به جاش آرد بهم داد. من هم ریختم تو قابلمه نهار! سر سفره وقتی همه شروع کردن به خوردن، یهو گریه‌ام گرفت! با چشمای خیس تا ته غذامو خوردم که همه با هم بمیریم!

دیشب می خواستم برم دستشویی، بابام از پشت صدام کرد. گفت: بیا ببین این چیه توی چشمم رفته؟ تا اومدم نگاه کنم، منو هل داد، خودش رفت دستشویی!

یه بار شیطون گولم زد، رفتم از جیب بابام ۲۵ تومن (۲۵ تا یه تومنی) برداشتم رفتم پفک اینا خریدم، عصرش عذاب وجدان گرفتم، رفتم از کیف مامانم ۵۰ تومن برداشتم گذاشتم تو جیب بابام!


یه روز رفتم شلوار بخرم. فروشنده یه شلوار آورد خوب نبود. گفتم این خیلی خزه، مگه اسگلم اینو بپوشم؟
فروشنده از پشت پیشخون اومد این طرف، دیدم همون شلوار پای خودشه!

کنار دو تا پیرمرد ایستاده بودم. یکی داشت از پسر یه شخص دیگه تعریف می کرد که چه پسر بدیه... یه دفعه اشاره کرد به من و گفت: یه نکبتیه مثل این...

خیلی سال پیش با مامانم داشتیم تو خیابون قدم می زدیم. یهو یه گربه از خیابون رد شد. گفتم: مامان گربه هه رو ببین حامله است. مامانم گفت: آخی! بی چاره دنبال یه جا می گرده تخم کنه!

یه بار رفته بودم درمانگاه آمپول بزنم... یه دختره اومد آمپولم رو بزنه، معلوم بود خیلی تازه کاره! همین جوری که سرنگ رو گرفته بود توی دستش، لرزون لرزون اومد سمت من و گفت: "بسم الله الرحمن الرحیم". من هم که کپ کرده بودم از ترسم گفتم: "اشهد ان لا اله الا الله"! هیچی دیگه... آن قدر خندید که نتونست آمپول رو بزنه و خدا رو شکر یکی دیگه اومد زد!

به بابام می گم می خوام برم بیمارستان ملاقاتِ عمه... نگاه می کنه تو چشمام و می گه: تیریپ ِ فامیل دوستی وَر ندار، پرستار خوشگله امروز شیفتش نیست!
یعنی یه همچین خانواده ای داریم ما!

زیتون بازدید : 231 یکشنبه 26 آذر 1391 نظرات (0)

 

اس ام اس های بامزه/مناسبتی

 

25 آذر: مردها کلا به دو گروه اصلی تقسیم می شن:
گروه اول
گروه دوم
تنها تفاوتشون هم در اینه که همه شون توی یک گروه جا نمی شن!

 

24 آذر (جمعه):
این دیده نیست قابل دیدار روی تو
چشمی دگر بده که تماشا کنم تو را
تو در میان جمعی و من در تفکّرم
کاندر کجا روم و پیدا کنم تو را

 

23 آذر: استرسی که ما موقع باز کردن سایت دانشگاه واسه دیدن نمره هامون داریم تروریست القاعده برای عملیات انتحاری نداره!

دو کیلو گوشت خریده بودم داشتم می بردم خونه. مردم جوری نگاه می کردن که انگار لامبورگینی خریده ام.

یعنی این قدر که توی 20:30 گفتن اروپا قحطی و بدبختیه انتظار داشتم بازی بارسلونا با سلتیک با توپ پلاستیکی دولایه بیان تو زمین !

فک کنم این سوسکا مشکل مثانه دارن، یه سره تو دستشویی هستند!

چی می شد اگر توی گوگل سرچ می کردی "نیمه گم شده ی من" عکساشو واست می آورد؟!
این دانشمندا چه غلطی می کنن پس؟

 

22 آذر: یه سواله که خیلی وقته ذهنم رو مشغول کرده...
چرا با این همه پیشرفت تکنولوژی نوار غزه به سی دی تبدیل نشده؟

 

21 آذر: آیا می دونستین وقتی لب هاتون رو غنچه می کنید دماغتون گشاد می شه؟
...
...
...
حالا بشه یا نشه دلیل نداره تو الان اون جوری کنی!

 

20 آذر: بابام نگاهِ حداکثری به مقوله اینترنت داره. در این حد که ممکنه بگه بزن تو اینترنت ببین دایی اینا خونه هستن یا نه؟!

 

19 آذر: شوخ طبعی یکی از ویژگی های مردان جذّابه. اما به یاد داشته باشید که هرگز دختری رو پیدا نمی کنید که بی خیال تام کروز بشه و بره سراغ مستر بین!

 

18 آذر: اوه چه بویی میاد!
‏...

‏...

‏...

‏...

نه، همون بالا بود، این جا نمیاد!

 

17 آذر (جمعه): از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم
بی تو از وادی دنیا همگی سیر شدیم
بی خود از حادثه ی عشق تو دیوانه و مست
عاشق کوی تو گشتیم و زمین گیر شدیم

زیتون بازدید : 231 یکشنبه 26 آذر 1391 نظرات (0)

مطالبی جالب از تاریخ و تمدن ایران

آیا می‌دانید: اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد.

آیا می‌دانید: کمبوجبه فرزند کورش بدلیل کشته شدن 12 ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز ایرانی در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و به دلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد. اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان می دهد. او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود.

آیا می‌دانید: داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالت‌های ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار 520 قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران را بر سر نهاد و برای همین مناسبت 2 نوع سکه طرح دار با نام داریک (طلا) و سیکو (نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج‌ترین پول‌های جهان شد.

آیا می‌دانید: داریوش کبیر طرح تعلمیات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می‌بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت.

آیا می‌دانید: داریوش در پایئز و زمستان 518 - 519 قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغد آورد.

آیا می‌دانید: کورش بعد از تصرف بابل 25 هزار یهودی برده را که در آن شهر بر زیر یوق بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد.
آیا می‌دانید: داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین می رفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت.

آیا می‌دانید: اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه‌سازی شده باشد و فقط ساخت ماکت کاخ پرسپولیس 3 سال طول کشید و کل ساخت کاخ 80 سال به طول انجامید.

آیا می‌دانید: داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده 25 هزار کارگر را به صورت 10 ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر 5 روز یک بار یک سکه طلا (داریک) می‌داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن، کره، عسل و پنیر می‌داده است و آنها هر 10 روز یک بار استراحت داشتند.

آیا می‌دانید: داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می‌داده است که به گفته مورخان گرانترین کاخ دنیا محسوب می‌شده. این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است.

آیا می‌دانید: تقویم کنونی (ماه 30 روز) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیئتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی «دنی تون» بسیج کرده بود. بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای 5 عید مذهبی و 31 روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است.

زیتون بازدید : 275 چهارشنبه 01 آذر 1391 نظرات (0)
دختری در آرزوی ازدواج با احمدی‌نژاد + عکس

دختری در آرزوی ازدواج با احمدی‌نژاد + عکس

“سیلویا والریو” دختر ۱۸ ساله ایتالیایی و مولف کتاب “یک روزی یک رییس جمهوری بود”،”محمود احمدی نژاد” رییس جمهوری ایران را تنها مرد واقعی در عرصه جهانی دانسته است.

نویسنده ایتالیایی این کتاب در گفت وگو با خبرگزاری رسمی ایتالیا (آنسا) گفت: احمدی نژاد تنهامرد روی زمین است، چرا که او هزاران فرسنگ به دور از هر نوع مد، پوچی و خودبینی است.

 وی همچنین افزود: می خواهم با احمدی نژاد رییس جمهوری ایران ازدواج کنم. احمدی نژاد چیز کمی نیست، او یک نوآور و مبدع در عصر ما است. او هولوکاست را نفی کرده و به فکر استفاده از انرژی هسته ای است. وی اپوزیسیون را خاموش و آمریکا را تهدید می کند.

این نویسنده ایتالیایی، گفت: البته او به زنان اجازه نمی دهد تا حجاب خود را بردارند، اما این به هیچ وجه یک مساله نیست. چرا زنان ایرانی آنقدر علاقه دارند تبدیل به زنان غربی شوند؟

شاید آنها دوست دارند تبدیل به مدیرانی شوند که زندگی خود را از شرکتی به شرکت دیگرگذرانده و خود را به خاطر سفرهای متعدد به خارج از کشور غیر جذاب می کنند.

وی افزود: برخی ها عقیده دارند که رهایی از قید و بندها تنها به مشکلات آنها می افزاید،اما این افراد آنقدر صادق نیستند تا این موضوع را اذعان کنند.

وی گفت: من هیچ گرایش سیاسی به چپ و راست ندارم، ولی به نظر من رییس جمهوری ایران واقعا تنها فردی است که رفتار او فراتر از نظم سیاسی حاکم برجهان است .

کتاب ۸۱ صفحه ای “یک روزی یک رییس جمهوری بود” در کتابفروشی های سراسر ایتالیابه قیمت ۹ یورو عرضه شده است.

زیتون بازدید : 308 چهارشنبه 01 آذر 1391 نظرات (0)

گران ترین خانه جهان در تهران! +عکس

 گران ترین خانه جهان در تهران

این خانه متعلق به محسن مقدم پسر کوچکتر احتساب الملک شهردار دوره ناصرالدین شاه قاجار است. محسن از کودکی به نقاشی علاقه زیادی نشان می‌داد…

هیاهوی خیابان امام خمینی تهران و میدان حسن آباد آنقدر زیاد است که کمتر کسی درب یک موزه نبش خیابان شیخ هادی را پیدا می کند. “موزه مقدم” درست در میان های و هوی بازار خرید و رفت و آمد مردم به بانک مجاورش قرار دارد همین که از ورودی هشتی خانه وارد شوی، زندگی ماشینی را پشت سر می گذاری. دیوارهای این خانه اجازه ورود این همه هیاهو را به حریم خانه که ارزشمندترین خانه جهان نام دارد، نمی دهد.

ارزشمندترین خانه جهان به واسطه داشتن اشیای تاریخی و گرانبها به گرانترین خانه جهان در سالهای دهه ۳۰ و ۴۰ توسط پروفسور پوپ مورخ آمریکایی که مقاله ای با عنوان بررسی هنرهای ایران در مجله “سپید و سیاه” نوشته بود، معروف شد و هنوز هم جزو یکی از منحصر به فردترین خانه های ایران و جهان است.

 

گران ترین خانه جهان در تهران

این خانه متعلق به محسن مقدم پسر کوچکتر احتساب الملک شهردار دوره ناصرالدین شاه قاجار است. محسن از کودکی به نقاشی علاقه زیادی نشان می داد در مکتب کمال الملک نقاشی یاد گرفت حتی در تابلوی معروف کمال الملک از کلاس درسش نیز محسن مقدم به تصویر کشیده شده است.
محسن برای تحصیل نقاشی به همراه برادرش حسن، به سوئیس رفت و در زمان جنگ جهانی دوم برگشت اما دومین بار برای یادگیری باستان شناسی و تاریخ سفر کرد و این بار با دست پر همراه گروه های باستان شناسی در برخی از محوطه های تاریخی مانند دیلمان و شوش به کاوش و نظارت و بازرسی پرداخت.

او جزو اولین باستان شناسان ایرانی بود که به همراه اساتید باستان شناسی در محوطه های تاریخی فعالیت می کرد.

مقدم از شاگردان استاد کمال الملک، باستان شناس و مؤسس دانشگاه هنرهای زیبا و استاد دانشگاه تهران بود که با همسر فرانسوی زبانش تصمیم گرفتند همه هم و غم خود را برای برپا کردن یک موزه از اشیای گرانبهایی که در حال از بین رفتن است بگذارند.
زوج باسواد عمارت مقدم از همان سالهای ابتدایی ازدواجشان تصمیم می گیرند که هیچ وقت بچه دار نشوند و به جای بچه داری، موزه داری کنند. آنها نگهداری از اشیای تاریخی موجود در خانه شان را فرزندان خود می پنداشتند که باید برای نسلهای بعد نگهداری شوند.

خانه ای که اکنون به عنوان موزه مقدم از آن یاد می شود از خانه های مجلل دوره قاجار و دارای بخش های اندرونی و بیرونی است اما در کنار تمام اجزای این عمارت مجلل، کاشی های زرین فام و گرانبهایی را می‌توان یافت که مقدم برای پاسداری از آنها، جایی مناسب را در دیوار برای آنها در نظر گرفته بود تا از آسیب در امان بمانند برخی از این کاشی ها در دنیا منحصر به فرد هستند.

اما کلکسیون پارچه استاد مقدم نیز جزو یکی از کلکسیون های پارچه در دنیاست این پارچه های قیمتی اکنون به صورت فریز شده در داخل مجموعه نگهداری می شود امکان بازدید عموم از آنها وجود ندارد جز یکی از پارچه ها که آن هم درون قاب شیشه ای نگهداری می شود.
در کنار تمام در و دیوارهای کاشی کاری شده و زیبای عمارت مقدم، اتاق کوچکی راه ورودی به زیرزمین خانه است که تمام در و دیوار آن با سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی و صدف و مرجان های زیبا نقش داده شده است.

مقدم در دفترچه خاطراتش نحوه بدست آوردن بسیاری از اشیای تاریخی موجود در این خانه را شرح داده و گفته که یا آنها را از دستفروش های بازار و یا از مالکانی که قصد تخریب خانه های تاریخی خود را با تمام ملحقاتش داشتند خریده است.

برخی دیگر از این اشیا درحال خروج از کشور بودند و یا در حراجی های کشورهای بیگانه دست به دست می شدند که مقدم با ثروت خانوادگی اش آنها را خریده و به ایران برگردانده است.
اما بسیاری دیگر از این اشیای تاریخی توسط سفرا و فرهنگیانی که مهمان مقدم بودند به این خانواده هدیه داده شده است مانند اشیایی که حدس زده می شود از بیت المقدس به او هدیه شده است.

اما در بین تمام این آثار برخی مانند سفال قرمز رنگ چشمه علی که متعلق به هزاره پنجم قبل از میلاد است، قدمت زیادی دارد که هیچ کس نمی داند چطور سر از این خانه در آورده است، به همین دلیل اداره کل موزه های دانشگاه تهران که اکنون مدیریت این موزه را بر عهده دارد می خواهد به بررسی مبدا این اشیا بپردازد.

مقدم در سال ۱۳۵۱ خانه پدری خود را با تمام آثار ارزشمندش وقف دانشگاه تهران کرد تا اینکه در سال ۱۳۶۶ دار فانی را وداع گفت.
پس از مرگش نیز همسرش در سال ۶۹ تولیت موزه را در اختیار مستقیم دانشگاه تهران قرار داد و سرانجام پس از چند سال عملیات مرمت، در مرداد ماه سال ۸۸ در این خانه به روی بازدیدکنندگان گشوده شد.

زیتون بازدید : 266 یکشنبه 23 مهر 1391 نظرات (0)
در تصویر اول پرنده ماده زخمی روی زمین افتاده و منتظر شوهرش می باشد


در تصویر دوم پرنده نر برای همسرش با عشق و دلسوزی غذا می آورد


در تصویر سوم پرنده نر مجددا برای همسرش غذا می آورد ، اما متوجه بی حرکت




بودن وی می شود
لذا شوکه شده و سعی می کند او را حرکت دهد




لحظه ای که متوجه مرگ عشق خود می شود و شروع به جیغ زدن و گریه می کند



در کنار جنازه همسرش می ایستد و همچنان به شیون می پردازد



در آخر مطمئن می شود که عشق به او باز نمی گردد لذا با غم و ناراحتی کنار جنازه وی


آرام می ایستد




زیتون بازدید : 233 شنبه 22 مهر 1391 نظرات (0)

سلام

امروز می خوام به سایت بازی رو معرفی کنم که بسیار جذاب هستش که بازی های فلش آنلاین زیادی داره که خیلی زیبا هستند

من خودم هر روز به این سایت سر میزنم و هر روز بازی های جدید تری رو بازی میکنم

خوبی این سایت اینه که توضیحاتش فارسی هست و بازی هاش بر خلاف سایر سایت ها بسیار باکیفیت و جدید هستند

به شما هم پیشنهاد میکنم به این سایت برید و از بازی هاش لدت ببرید

برای انجام بازی های این سایت نیاز به فلش پلیر برای مرورگرتون دارید که اونو می تونید از قسمت برنامه ها دانلود کنید

آدرس سایت هم هست bazilon.ir

تعداد صفحات : 10

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 100
  • کل نظرات : 32
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 37
  • آی پی امروز : 40
  • آی پی دیروز : 54
  • بازدید امروز : 59
  • باردید دیروز : 142
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 475
  • بازدید ماه : 2,857
  • بازدید سال : 11,110
  • بازدید کلی : 298,036